هوش کلامی زبانی چیست و راهکار های تقویت آن

این روز ها حال و حوای هوش کلامی و زبانی و فن بیان در فضای رشد و توسعه فردی فضای بسیار داغ و پر طرفداری است. از یک جنبه مادران و والدینی که در فضای تربیتی کودک خود به دنبال شناخت این هوش و تقویت آن در فرزند خود هستند و از جنبه دیگر افرادی به دنبال این هستند که فن بیان بهتری داشته باشند تا در شخصیت کاری شان، دست بالای مذاکرات در اخیتارشان باشد. نهایتا شناخت این نوع هوش در عصر روابط عمومی جزء بسیار مهم زندگی ما شده است. اما واقعا هوش کلامی به چه معنی است؟ چه زمانی می گوییم یک فرد هوش کلامی بالایی دارد؟ یا …

نظریه هوش های چندگانه گاردنر

نظریه هوش گاردنر انسان را دارای هشت مدل مختلف هوش در نظر می گیرد.

اولین بار در سال 1983 بود که هوارد گاردنر، روانشناس رشد و استاد دانشگاه آمریکایی، در کتاب “قاب های ذهنی: نظریه هوش های چندگانه”، واژه هوش کلامی را به کار برد. بر طبق این نظریه، دیدگاه‌های روان‌سنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است. او معقتد بود که ما هشت نوع هوش داریم و همه انسان های دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرده و احتمال داده‌است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستی‌گرا» وجود داشته باشد.

در این مدل بهره هوشی یا IQ تنها معیار باهوش بودن نیست و برای بررسی دقیق تر باید به سراغ بررسی تمام ابعاد هوشی یک انسان رفت. البته نظریه گاردنر هم با نقد های زیادی روبرو شده است. همانطور که مشخص است هوش کلامی یا هوش کلامی-زبانی یا فقط هوش زبانی هم در این مدل گنجانده شده است.

هوش کلامی چیست ؟

در تعریف دقیق و تخصصی، هوش کلامی توانایی درک و استدلال با استفاده از مفاهیم در قالب کلمات است; که یکی از پربارترین توانایی هاست. در یک تعریف دقیق تر داریم که:

هوش کلامی یعنی نحوه تسلط ما روی کلمات و توانایی به کاربردن درست آنها متناسب با مفهوم، صوت، ترتیب، موقعیت، جمله بندی و … .

برای درک هوش زبانی، درک مکانیسم هایی که گفتار و زبان را کنترل می کنند، مهم است. این مکانیسم‌ها را می‌توان به چهار گروه عمده تقسیم کرد:

  • تولید گفتار یا حرف زدن (Speaking)
  • درک گفتار یا شنیدن (Listening)
  • تولید نوشتار یا نوشتن (Writing)
  • درک نوشتاری یا خواندن (Reading)

هوش کلامی همان هوشی است که به ما با کمک آن می توانیم با افراد دیگر گفتگو یا چت کنیم یا متن، نامه و ایمیل بنویسیم. طبیعی است که در این میان، برخی افراد هستند که به طور ذاتی هوش کلامی بالایی دارند و این موضوع در مورد نویسندگان، روزنامه نگاران، وکلا، شاعران، مترجمان، معلمان و غیره صادق است. با وجود این، تقویت هوش کلامی از طریق فعالیت‌های مختلفی امکان پذیر است.

مولفه های هوش کلامی

در مدل گاردنر، چهار بعد برای بررسی هوش کلامی زبانی تعریف می شود:

معنا شناسی

معنا شناسی نخستین و بنیادی ترین موله مولفه هوش کلامی است و درباره آگاهی و شناخت نسبت به معنا و بار معنایی واژه هاست. واژه ها با قرار گیری در بستر های مختلف ممکن است معانی و پیام های متفاوتی منتقل کنند اما غالبا دارای یک معنای محوری و کلید واژه اصلی هستند.

برای مثال واژه “غروب” را در نظر بگیریم. این واژه معنای مشخصی دارد؛ اما در ظرف محتوایی ادبی خاصی ممکن است به معنا و مفهوم مرگ یا خاموش شدن خورشید زندگی باشد. در عین حال در ادبیات سیاسی ممکن است به معنای سقوط یک حکومت باشد. در این بعد از هوش کلامی، دایره واژگان و شناخت واژه های بیشتر با معانی اصلی خودشان، بسیار موثر است.

آوا شناسی

دومین مولفه هوش کلامی، آوا شناسی است. این قسمت، فاز موسیقیایی و آوایی واژه ها را مد نظر قرار می دهد.در واقع این بعد متوجه شناخت آوای واژه ها و تعامل آوایی و موسیقیایی آنها با یکدیگر است. نمونه به کمال رسیده این بعد، شعر و ادبیات نظم است. مفهوم قافیه، وزن، ریتم و … . همینطور استفاده از کلماتی که وزن و آوایی یکسان دارند، با در نظر گرفتن فواصل بین کلمات، در نثر و متن.

برای مثال در مقدمه گلستان از سعدی می خوانیم:

منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

سعدی- دیباچه گلستان

و یا در شعری از حافظ :

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند

دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی

باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند
...

شناخت قواعد دستور زبان و جمله سازی

قواعد دستور زبان، صرف نظر از قسمت تخصصی و ادبی آن، جزئی از زندگی است که به مرور و با تعامل با افراد، جمله ها و دیگران، به طور ناخودآگاه از دوران کودکی آن ها را فرا گرفته ایم. اما این بعد از هوش کلامی، توجه خود را روی ترکیب بندی واژه ها و جمله سازی می گذارد.

یعنی توانایی به کاربردن واژه هایی که به معنای آن آشنا هستیم در کنار هم، در ترکیبات منطقی و نهایتا ساخت جمله هایی شفاف و از نظر دستوری درست. در این بعد نیاز نیست کودک یا فرد در حال رشد، بداند که مثلا “فعل” در جمله چیست و چه جایگاهی دارد، اما باید بداند که نحوه به کار بردن درست فعل در جمله چگونه و تحت چه قواعد منطقی است.

شناخت کاربرد زبان در مکان های مختلف

در بعد اول شناخت خود معنای واژه ها مهم است و در این بعد، درک کاربرد واژه ها در بستر های محتوای مختلف است. این بعد از قمست هایی است که با تجربه به طور جدی بدست می آید و تا حد زیادی آموختنی نیست. یعنی باید به مرور زمان و استفاده از هوش کلامی در قالب صحبت کردن به درک این برسیم که واژه ها در چه قالب های چطور کاربرد دارند.

رشد هوش کلامی در کودک و ضرورت آن

در حالت کلی این وظیفه مدرسه است که هوش های مختلف کودکان را از بچگی شناسایی و در راستای بهبود کمبود های آنها و تقویت نقاط قوت آنها برنامه های جدی طرح و اجرا کند. اما به دلایل مختلفی، این اتفاق با کیفیت قابل قبولی در نظام آموزشی رخ نمی دهد.

در عین حال مدارس، به عنوان خانه دوم کودکان، به شدت بر خواندن و نوشتن تاکید دارند و در حالی که این مهارت‌هاف که البته ضروری هم هستند، تنها دو مورد از توانایی‌هایی هستند که هوش کلامی را تشکیل می‌دهند. در حالی که مطابق آبچه بالاتر گفتیم، گوش دادن و صحبت کردن نیمی دیگر از معادله است. عواقب مهارت های کلامی توسعه نیافته بسیار جدی تر از آن چیزی است که فکر می کنید.

از سوی دیگر واضح است که مهارت های کلامی و تقویت آن، در بخش مهمی از رشد کودک و همچنین سلامت عاطفی و روانی آنها موثر است. در این قسمت به راهکار هایی اشاره می کنیم، که به والدین کمک می کند هوش کلامی کودک خود را افزایش دهند:

قصه گفتن برای کودکان

یکی از بهترین تجربه های کودکان در بهره وری از مهارت شنیدن، در قصه های قبل خوابشان است. در حالت کلی زمان خوابیدن و آرام گرفتن کودک زمانی است که او حداکثر امنیت و آرامش را تجربه می کند و این یعنی پذیرفتاری او برای آموزش و فراگیری ناخودآگاه، بسیار بالاست. اینکه محتوای قصه چه می تواند باشد به انتخاب مادر، یا در حالت کلی والدین، بستگی دارد. با می توانید از کتاب های داستان کودک استفاده کنید یا از قصه های مختلفی که از کودکی شنیده ایم و برایمان نوستالژیک هستند.

تشویق کودک به شرکت در صحبت های جمعی هم سن و سالان

شرکت در بحث ها به رشد هوش کلامی کمک می کند. مخصوصا زمانی که افراد جمع هم سن و سال کودک باشند. چه در جمع مهد کودکی و هم مهدی ها، چه در جمع هم بازی ها و چه در جمع کلاس درس. بحث و گفتگو یکی از مؤثرترین راه‌ها برای درک افراد و پاسخ‌گویی شفاهی به آن‌ها است.

تشویق کودک به نوشتن نامه یا یادداشت نویسی

یادداشت نویسی، خاطره نویسی، نامه نویسی و فعالیت های این چنینی، ولو هر اندازه کودکانه، در تقویت هوش کلامی کودک تاثیر جدی دارد.

شعر خواندن برای کودکان

در کنار قصه خواندن های قبل خواب، آموزش شعر به کودکان و شعر خواندن همراه آنان هم در تقویت هوش کلامی آنها موثر است. به طوری که در حین شعر خواندن و فراگرفتن آن، کودک به مرور زمان با کاربرد ریتم، آوا، موسیقی و قافیه آشنا می شود. کتاب های شعر کودک زیادی در ایران تولید شده که می توانید از آنها به عنوان منبع استفاده کنید.

آموزش زبان دوم

یادگیری زبان دوم، و تا حدی گویش دوم، از دیگر فعالیت هایی است که تاثیر جدید در فعال شدن ذهن کودک برای تقویت هوش کلامی اوست. البته چالش های انتخاب زبان دوم برای آموزش به کودک هم در جای خود قابل بررسی و توجه است.

زیاد با کودک خود صحبت کنید

ساده ترین و شاید تاثیر گذار ترین راه برای تقویت هوش کلامی کودک، مکالمه با او می باشد. این امر باعث می شود که کودک به طور عملی تمام قواعد، آوا ها، واژه های ضروی و ظروف معنایی واژه ها را در قالبی بسیار عملی و کاربردی بیاموزد. در این مورد زمان مسئله مهمی است. یعنی متناسب با خود کودک، ممکن است زمان رسیدن به حد مطلوبی از هوش کلامی برای هر کودک متفاوت باشد. در عین حال انتخاب موضوع مکالمه هم خود مسئله قابل بررسی و مهمی است.

هوش کلامی و فن بیان

هوش کلامی و فن بیان در یک ظرف جای می گیرند، اما برابر دانستن آنها درست نیست! فن بیان بیشتر به ارائه شفاهی ربط دارد و هوش کلامی گسترده تر است و هر چهار حوزه بالا را شامل می شود. برای مثال شما تا حرف زدن کسی را ندیده باشید، نمی‌توانید بگویید که توانایی او در فن بیان چگونه است و در چه سطحی است. اما از روی نوشته‌های کسی، مثل شاعران بزرگ، که حتی یک بار حرف زدنش را ندیده‌ایم، می‌گوییم که او استاد سخن و دارای هوش کلامی بالا بوده است. پس دامنه هوش کلامی گسترده تر از فن بیان است.

ویژگی های افرادی که هوش کلامی بالایی دارند

افرادی که ویژگی های هوش کلامی بالا دارند از انواع بازی با کلمات لذت می برند. خواندن و نوشتن در مورد هر موضوعی به آنها لذت می دهد و دوست دارند زبان‌های جدیدی یاد بگیرند. ساختار جملات به ظاهر خسته کننده و گیج کننده می تواند به یک منبع سرگرمی عالی برای این افراد تبدیل شود. تامل و استفاده از جملات پیچیده برای آنها خسته کننده نیست. این افراد می توانند کلمات و قواعد زبانی جدید را در مدت زمان کوتاهی بیاموزند و به طور موثر از آنها استفاده کنند.

در اینجا ویژگی های دیگری با نقاط قوت و ضعف یک هوش کلامی/زبانی قوی وجود دارد:

  • عاشق خواندن و نوشتن هستند.
  • مهارت های ویرایش قوی ای دارند.
  • از یادگیری کلمات جالب، معنی دار و کمیاب لذت می برند.
  • در مورد آنچه می خوانند صحبت می کنند.
  • گزیده هایی از کتاب ها را به خاطر می سپارند.
  • به نشانه گذاری و ریتم در متون علاقه دارند.
  • از برخورد با زبان های خارجی لذت می برند.
  • ممکن است برای تجسم اطلاعات مشکل داشته باشند.

مشاغلی که برای افراد با هوش کلامی بالا مناسب است

همانطور که آلبرت انیشتین می گوید: “در واقع ، همه نابغه هستند!”. مقصود از این حرف این است که هرکسی در صورتی که بر اساس معیار های درستی، با شناخت انواع هوش، ارزیابی شود، باهوش خواهد بود. با در نظر گرفتن این نکته، مشاغلی که برای افراد با هوش کلامی بالا مناسب است، در لیست زیر آورده شده است:

  • کپی رایتر
  • ویرایشگر
  • مترجم
  • وکیل
  • منتقد
  • تاریخ شناس
  • روزنامه نگار
  • نویسنده
  • شاعر
  • معلم
  • ناشر
  • مجری تلویزیون یا رادیو
  • متخصص گفتار درمانی
  • کتابدار
  • سخنران عمومی یا دولتی
  • مفسر
لینک کوتاه مقاله : https://marook.ir/mag/?p=27219
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.